طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

بنشین و نظاره کن تنهاییم را...
برنمی تابم...
راهی ندارم جز...
پس...
دعایم کن.

+دل نگارهایم بر اساس دریافت ها , درک مطالب خوانده شده ی کتب , شنیده ها و... است.
بنابراین احتمال خطا در انها وجود داره.ممنون میشم اگه اشتباهی دید تذکر بدید.
به امید خدا بقیه مطالب با سند و مدرک ارائه می شوند.



Reba.ir

آخرین مطالب

pic position

pic position

پیوندها

۱۷ مطلب با موضوع «عاشقانه ها» ثبت شده است

خدایا

من می خواهمت

تو هم بخواهی

همه چیز حل می شود!



einlam.blog.ir

طالب 1
۰۵ فروردين ۹۵ ، ۰۲:۵۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

همه چیز را تا نجوئی ، نیابی . جز این دوست را : تا نیابی ، نجوئی

 

حضرت مولانا :

 آدمی را حق تعالی هر لحظه از نو می آفریند و در باطن او چیزی دیگر ،

تازه تازه ، می فرستد که اول به دوم نمی مانَد و دوم به سوم .

الا او از خویشتن غافل است و خودرا نمیشناسد.



طالب 1
۲۸ دی ۹۴ ، ۱۵:۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 به عارفى گفتند: با خدا چه می‏کنید؟
فرمود: هر جورى که نگاه مى‏کنم،مى‏بینم که خداى خوشگلى داریم.
به جاى آن که ما قدر او را بدانیم،
اوست که قدر ما را میداند.
 
 آن محبت‏ هاى لیلى، کرد مجنون را اسیر                      
ور نه آن بیـچـاره را میـل گرفتــارى نبــود

طالب 1
۰۱ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۴۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

روزگار عجیبی است نازنین
دگردیسی ها در کسری از ثانیه اتفاق می افتد
دیگر کسی به اعتماد، اعتقادی ندارد
و اعتقادها هم قابل اعتماد نیست!
نور از سینه ها به جیب ها سرازیر شده است
و دست های مردان روزگارم طلایی است...
روزگار عجیبی است نازنین


طالب 1
۲۲ مهر ۹۳ ، ۱۰:۲۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

چی می شد اگه خدا امروز وقت نداشت به ما برکت بده، چرا که ما وقت نکردیم دیروز از او تشکر کنیم.
چی می شد اگه خدا فردا دیگه ما را هدایت نمی کرد، چون امروز اطاعتش نکردیم.
چی می شد اگه خدا امروز با ما همراه نبود، چرا که دیروز قادر به درکش نبودیم.
چی می شد که دیگه شکوفا شدن گلی را نمی دیدیم، چرا که وقتی خدا بارون فرستاده بود گله کردیم و شکر نکردیم.
چی می شد اگه خدا عشق و مراقبتش را از ما دریغ می کرد، چرا که ما از محبت ورزیدن به دیگران دریغ کردیم.
چی می شد اگه خدا در خانه اش را می بست، چرا که ما در قلب های خود را بسته بودیم.
چی می شد اگه خدا امروز به حرف هامون گوش نمی کرد، چون دیروز به دستوراتش خوب عمل نکردیم.
چی می شد اگه خدا خواسته هایمان را بی پاسخ می گذاشت، چون به یادش نبودیم.

طالب 1
۰۳ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۴۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

اعتماد به نفس یک حرف غلطى است، مال ما نیست. اعتماد به خدا درست است. ما نفسى در کارمان نیست. نفس چیست که بدان اعتماد کنیم؟ نفسى که هر لحظه در یک حالت متغیر است! فقط اعتماد به خدا مهم و مطرح است!


طالب 1
۳۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۰۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر

در خرابات عشّاق همه کس را بار نیست و هر بی سر و پا را کار نیست. خواهی که در این خرابات در آیی از خویشتن خراب شو و از گناه طهارت نما.

(کتاب تخلی ص12)


طالب 1
۲۰ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۴۴ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹ نظر

برادر جان!غم مخور که خوش فرمود:


سخن دارم ز استادم نخواهد رفت از یادم

        

                                                            که گفتا حل شود مشکل ولی آهسته آهسته



طالب 1
۲۶ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۴۶ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳ نظر

                              

 

                                                   بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک نخبه الفلاسفه آیة الله العظمی جناب آقای طباطبائی (ادام الله عمرکم ماشاءالله)

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته

کوتاه سخن آنکه جوانی هستم 22 ساله، ...چنین تشخیص می دهم که تنها ممکن است شما باشید که به این سوال من پاسخ دهید. در محیط و شرایطی که زندگی می کنم، هوای نفس و آمال و آرزوها بر من تسلط فراوانی دارند و مرا اسیر خود ساخته اند و سبب آن شده اند که مرا از حرکت به سوی الله، و حرکت در مسیر استعداد خود بازداشته و می دارند. در خواستی که از شما دارم، برای من بفرمایید به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟

یادآور می شوم نصیحت نمی خواهم و الّا دیگران ادعای نصیحت فراوان دارند. دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم. همانگونه که شما در تحصیلات خود در نجف پیش استاد فلسفه داشتید، همان شخصی که تسلط به فلسفه اشراق داشت.(مسموع)

باز هم خاطر نشان می سازم که نویسنده با خود فکر می کند که شفاهاً موفق به پاسخ این سوال نمی شود. وانگهی شرم دارم که بیهوده وقت گرانمایه شما را بگیرم. لذا تقاضا دارم پدرانه چنانچه صلاح می دانید و بر این موضوع می توانید اصالتی قائل شوید، مرا کمک کنید. در صورت منفی بودن، به فکر ناقص من لبخند نزنید و مخفیانه نامه را پاره کنید و مرا نیز به حال خود واگذارید. متشکرم. امضا 23/10/1355


پاسخ علامه طباطبائی به نامه ایشان:

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیکم

برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در پشت ورقه مرقوم داشته اید لازم است همتی برآورده، توبه ای نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید. به این نحو که هر روز که طرف صبح از خواب بیدار می شوید قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش آید، رضای خدا-عز اسمه- را مراعات خواهم کرد. آن وقت در سر هر کاری که می خواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت، به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد انجام نخواهید داد، هر چه باشد.

همین حال را تا شب، وقت خواب ادامه خواهید داد و وقت خواب، چهار پنج دقیقه ای در کارهایی که روز انجام داده اید فکر کرده، یکی یکی از نظر خواهید گذرانید. هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته شکری بکنید و هر کدام تخلف شده استغفاری بکنید. این رویّه را هر روز ادامه دهید. این روش اگر چه در بادی حال سخت و در ذائقه نفس تلخ می باشد ولی کلید نجات و رستگاری است و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبحات یعنی سوره حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید تنها سوره حشر را بخوانید و پس از بیست روز از حال اشتغال، حالات خود را برای بنده در نامه بنویسید. إن شاءالله موفق خواهید بود. و السلام علیکم. 

محمد حسین طباطبائی


طالب 1
۱۹ اسفند ۹۲ ، ۱۶:۵۷ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر
                             

برای از مدار خارج کردن من
فقط یک کلمه کافیست!
یا حسین
................
طالب

طالب 1
۱۲ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۱۹ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۱ نظر

                                    

با بچه های کشیک امداد و نجات گشت میزدیم که:

یه نفر رو دیدیم دوچرخه بدست داره میره.از بچه ها پرسیدم این بابا تو هوا به این سردی وسط زمستون اینجا چه میکنه؟و... .تعارف کردیم بیاد پایگاه و رفتیم.

چند دقیقه بعد دیدیم اومد تو پایگاه.ازش پرسیدم اینجا توی بیابون چه میکنی؟بدون چراغ تو جاده خطر ناکه؟از کجا میای؟

گفت از تهران رفتم مشهد دارم برمیگردم.میخوام برم پیش حضرت معصومه بعد برگردم پیش حضرت شاه عبدالعظیم.

همه شوکه شده بودن.آخه چه جوری؟فقط یه دوچرخه معمولی و یک کیف کوچیک همراهش بود همین.

سوالات ما:

بدون چراغ چه کردی؟

جواب:چراغ اوس کریم روشنِ

دهها کیلومتر رو چه جوری رفتی؟

اوس کریم هوای ما رو داره.

بابا سخته چه جوری؟

تا اوس کریم هست غمی نیست.

غذا کجا خوردی؟

اوس کریم



طالب 1
۰۲ اسفند ۹۲ ، ۱۹:۲۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر

کربلایی احمد تهرانی:

وقتی که دلت را گم میکنی حیران و سرگشته میشوی و در به در به دنبالش میگردی.عاقبت که خوب خوب بگردی آن را در خم زلف او پیدا میکنی.

زیرا او به ما از خود ما عاشق ترست و زودتر دل را میرباید.

پس خدایا به همه ی ما دلی بده که در ناز تو گم شود.


+رند عالم سوز ص91


طالب 1
۲۷ بهمن ۹۲ ، ۲۳:۱۴ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۵ نظر

                      



بی توجهی تو

بدترین عذاب

منست!

...................

طالب
طالب 1
۲۱ بهمن ۹۲ ، ۱۴:۱۲ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر

آخر بگو

نظیر تو را

کجا نظاره کنم؟

............................

طالب


طالب 1
۱۸ بهمن ۹۲ ، ۲۲:۰۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر

فرموده بسیار زیبای مرحوم حکیم الهی قمشه ای:

راه، سخت و منزل، دور... شام، تار و مه، بی نور...

پای، خسته؛ دل، رنجور... رهبرا تو خود دانی...


طالب 1
۱۶ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۴۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

عمریست میان

خون خود 

دست و پا میزنم

بیا و حلالم کن!

............

طالب

طالب 1
۱۵ بهمن ۹۲ ، ۱۸:۰۹ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۴ نظر

جانا!

بریز جرعه ی عشقم را.

من تشنه ام و

سراب ها بسیارند.

..............

طالب

طالب 1
۱۲ بهمن ۹۲ ، ۱۴:۴۷ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر