طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

صدهزاران طالب اینجا سرنهاد / تا که یک کس اندر این ره پا نهاد

طالب

بنشین و نظاره کن تنهاییم را...
برنمی تابم...
راهی ندارم جز...
پس...
دعایم کن.

+دل نگارهایم بر اساس دریافت ها , درک مطالب خوانده شده ی کتب , شنیده ها و... است.
بنابراین احتمال خطا در انها وجود داره.ممنون میشم اگه اشتباهی دید تذکر بدید.
به امید خدا بقیه مطالب با سند و مدرک ارائه می شوند.



Reba.ir

آخرین مطالب

pic position

pic position

پیوندها

۳۱ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

ثبت نام در طرح آموزش مجازی نهاد نمایندگی رهبری "ضیافت اندیشه"

باسلام

قابل توجه دانشجویان عزیز و بزرگوار

آن دسته از دوستانی که تمایل دارند در فضای مجازی، فرآیند آموزش و فراگیری دوره های مختلف معارف را به همراه دریافت مدرک و پشت سرگذاشتن واحدهای درسی دانشگاهی، دنبال کنند، میتوانند با مراجعه به سایت مرکز آموزش مجازی دانشگاهیان نهاد نمایندگی رهبری (+اینجا) و تکمیل مراحل ثبت نام، از این فضای بسیار خوب و مغتنم، بهره مند گردند. لازم به ذکر است که شما میتوانید با معرفی از دانشگاه خود، مدرک دوره های پشت سرگذاشته را با واحدهای درسی خود، تطبیق داده و معادل سازی کنید.

یاعلی

و من الله التوفیق فی جمیع الامور


طالب 1
۳۱ تیر ۹۳ ، ۱۵:۴۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت امیر [علیه السلام] در یکی از خطبه ها فرمودند که:

هفت مصیبت بزرگ است که از آنها به خدا پناه می‌برم: «عالمی که بلغزد، عابدی که از عبادت خسته و فرسوده گردد، مؤمنی که محتاج شود، امینی که خیانت ورزد، توانگری که ندار گردد، عزیزی که خوار گردد، فقیری که رنجور گرد.»

شخصی ایستاده گفت: ای امیر مؤمنان! تو پیشوای مایی، سخنی دارم جواب فرما و آن این است که چرا هر چه دعا می‌کنیم مستجاب نمی‌شود با آنکه خداوند می‌فرماید: «اُدعُونی أستَجِب لَکُم». [1]

فرمود:به علّت آنکه دل‌های شما به هشت علّت خیانت‌کار است:

اول: آنکه خدا را شناختید ولی به دستور او عمل نکردید؛ در این صورت معرفت خدا چه سودی دارد؟!

دوم: به پیغمبر ایمان آوردید ولی به سنن او رفتار نکردید؛ پس کو ایمان شما؟!

سوم: قرآن را کتاب خود دانستید و به آن عمل ننمودید.

چهارم: ادّعا می‌کنید که از آتش می‌گریزید و در عین حال پیوسته رو به آتش می‌روید.

پنجم: گفتید که طالب بهشتید ولی به واسطه اعمال زشت خود، پیوسته از بهشت دور می‌شوید.

ششم: نعمت پروردگار را خوردید و کفران کردید.

هفتم: خداوند علیّ أعلی شما را به دشمنی شیطان خواند ولی شما پیروی کردید.

هشتم: عیب های مردم را جلوه داده و معایب خود را کتمان نمودید.

بنابراین برای استجابت دعا باید خود را از خواهش‌های نفس و شرک و معصیت پاک کرد، آنگاه دعا نمود.» [2]

_________________________________________________

[1]ـ سوره غافر (40) قسمتی از آیه 60.

[2]ـ مطلع انوار، ج 12، ص 318.

طالب 1
۳۱ تیر ۹۳ ، ۱۴:۴۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

انسان‌های کامل که انبیا و اولیای الهی‌ هستند, اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم الصلاة و علیهم السلام) هستند، اینها راهیان مستقیم این راه هستند، چه اینکه امیر مؤمنان(سلام الله علیه) فرمود: «مَا لِلَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ) آیَةٌ هِیَ أکبَرُ مِنِّی»؛ قهراً هیچ کسی و هیچ کادحی اکبر از آنها نیست، مسافری اکبر از آنها نیست و هم‌سفری هم بهتر از آنها نیست، اینها خلیفه‌های الهی‌ هستند، منشور خلافت و راه را در ترسیم قوس صعود مستحضر هستند و عمل می‌کنند؛ دیگران که به نوبه خود به حُجزه و دامن اینها متوسّل شدند، باید به اندازه معرفت‌شان این راه را بشناسند و طی کنند. این راه تنها با عدل درست نمی‌شود، بلکه احسان هم باید باشد تا درست بشود و بالاتر از احسان. 

ایت الله جوادی


طالب 1
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۴:۳۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳ نظر

آیت‌الله العظمی جوادی‌آملی در گفتاری با موضوع اهمیت شب قدر گفت: در شب قدر اگر بار خودبینی را بر زمین بگذاریم، پرواز آسان است.

«بسم الله الرحمن الرحیم

در شب قدر، سخن از «لَیلَة القَدرِ خِیر مِنْ ألفِ شَهر است» که انسان یک شبه ره هشتاد ساله می‌رود، این راه دشوار نیست. اگر دشوار بود ما را امر نمی‌کردند، دعوت نمی‌کردند. دشواری مال کسی است که کوله بار خود را بر دوش دارد. اگر بار خودبینی را به زمین بگذارد، سبک می‌شود. وقتی سبک شد، پروازش آسان است! این پرکشیدن با سنگین بال و سنگین بار بودن ممکن نیست.

اگر قرآن به سر می‌گذاریم، هدف تنها این نباشد که خدا گناهان ما را بیامرزد، ما را به جهنم نبرد، ما را به بهشت ببرد. اینها ریخت و پاش سفره شب قدر است. وقتی یک دوستی سفره‌ای پهن می‌کند، مائده الهی و مَأدبة الهی می‌چیند، مهمان‌های خود را به بهترین وجه پذیرایی می‌کند. وقتی مهمان‌ها برخاستند، سفره برچیده می‌شود، آن ریزه‌های سفره را می‌ریزند؛ مرغ‌ها آن ریزه‌های سفره را می‌چینند.

ریزه سفره شب قدر این است که کسی نسوزد، به جهنم نرود. اینها شب قدر نیست. شب قدر آن است که انسان طیّار گونه دست هزارها نفر را بگیرد و به بهشت ببرد. در دنیا رفتار او، گفتار او، سیرت او، سریرت او، سنّت او آموزنده باشد. هزارها نفر را زنده کند و در آخرت هم هزارها نفر را به همراه خود به بهشت ببرد. اگر ما بتوانیم در کنار سفره الهی و دولت قرآن بنشینیم، چرا در ته صفوف و صَفُّ النِعال قرار بگیریم به دنبال آن ریزه‌های سفره تکان‌ها باشیم که از سفره تکانده شده چیزی به ما برسد؟!

به ما گفتند: هر کسی به اندازه قدر خود شب قدر را درک می‌کند و قدر هر کسی هم به اندازه قدر همت اوست. اگر ما به اندازه همت مان دولت قرآن را و دولت قدر را می‌توانیم ادراک کنیم، چرا همت نطلبیم ما قبل از اینکه از خدا مظروف بخواهیم، ظرف و ظرفیت هم طلب بکنیم. هرگز نمی‌توان گفت: چون ما ظرفیت‌مان اینقدر بود، خدا به ما اینقدر داد. این سخن نیمی از ثواب است، نه هر ثوابی و همه ثواب.

سخن صائب، ثواب، منزه از خطا، مبرّای از اشتباه آن است که هم ظرف بخواهیم، هم مظروف، یعنی خدا دو فیض دارد: با یک فیض ظرفیت می‌دهد با فیض دیگر این ظرف را پُرِ از مظروف می‌کند و به تعبیر اهل معرفت اگر هر فیضی به اندازه ظرفیت باشد که ما اِبداع نخواهیم داشت. ما هم از خدا قابلیت طلب بکنیم، هم مقبول را بخواهیم. هم ظرف طلب بکنیم، هم مظروف طلب بکنیم. این همت اگر در ما زنده شد؛ هرگز نمی‌گوییم لیاقت ما همین مقدار بود. از ما خواستن و از ذات أقدس إله اِجابت کردن!

بنابراین دولت قرآن دولتی است که لِیلة القَدرِ خِیر مِنْ ألفِ شَهر است. ریزه‌های این سفره، ریخت و پاش این مائده همان است که کسی نسوزد، حوائج‌اش برطرف بشود، بیماران شِفا پیدا کنند، دُیون تَادیه بشود، مشکلات معیشت و تورّم و مسکن و ازدواج حلّ بشود شب قدر یعنی شبی که خِیر مِنْ ألفِ شَهر. اگر وَ مَا أدراکَ مَا لِیلَهُ القَدر، اگر فهمیدن او مشکل است، پیدا کردن‌اش هم مشکل‌تر. منتها اگر کسی با مفهوم اُنس گرفت، درک این معانی برای او مشکل است. اگر کوله بار خودبینی و خودخواهی و دنیا طلبی بر دوش او بسته است، طی این راه برای او مشکل است. اینها را که بگذارد کنار، هم فهمیدنش آسان است، هم پرکشیدنش.»

طالب 1
۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۲:۴۷ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۵ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین  و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی أعدائهم أجمعین

حضرت علامه طهرانی رضوان الـله علیه

بنابر آنچه از اخبار و احادیث معصومین علیهم السلام استفاده می شود اعتبار و اهمیت و شاخصۀ ماه مبارک رمضان در وجود شب قدر است و این شب است که ماه رمضان را از سایر ماهها متمایز و جدا گردانیده است.

ماه رمضان یکی از مهمترین منّتهای الهی است که در طول سال به بندگانش عطاء فرموده است زیرا در موقعیّت و شرائط روزه است که بنده با قطع تعلّقات حیوانی بر شدت اتّصال خود با پروردگار می افزاید و این موقعیّت در سایر زمانها کمتر نصیب خواهد شد و لذا بزرگان از اهل معرفت تمامی سه ماه رجب و  شعبان و رمضان را به روزه می گذراندند ، چنانچه از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم این مطلب نقل شده است.

آمادگی انسان و استعداد برای جذب نفحات قدسیه الهی در این شرائط حاصل می شود. چنانچه پرهیز از گناه و انحراف از رضای الهی و تجرّد نفس از شهوات و غفلتها در هنگام گرسنگی و موسم روزه کاملاً مشهود و ملموس است.

سالکین راه خدا باید این سه ماه خصوصاً ماه مبارک رمضان را قدر بدانند و بر هر چه بیشتر مراقبه در رفتار و گفتار و پندار تأکید ورزند که مراقبۀ بیشتر موجب تجرّد نفس و در نتیجه قرب بیشتر و استفاضه از انوار بهاء الهی خواهد بود.

بزرگان طریق در توصیه به شاگردان خود حتی آنان را از فکر خلاف رضای الهی بر حذر می داشتند و آنرا موجب کدورت نفس و محرومیّت از استجلاب فیوضات خاصّه بر می شمردند.

صحبتهای زاید و بی محتوا ، انباشتن ذهن از اخبار و تصاویر، پرخوری در هنگام سحر و افطار ،رفت و آمد با اهل دنیا و شب نشینیهای تلف کننده فرصتها و وقت ،مشاجره بر سر امور عبث و لغو ،پرداختن به عیوب دیگران و غفلت از عیوب خویش ، عدم رعایت در مسائل اجتماعی و داد و ستدهای روز مره ، شرکت در مجالس و هیأتهائی که بیشتر به جنبۀ تفاخر و اهواء نفسانی می پردارند و با سر و صدا و شلوغی و ازدحام و تبلیغ ها و جار و جنجالها و اعلانها در وسایل ارتباط جمعی در صدد رونق بخشیدن به مجلس و محفل خویشند ، تماماً انسان را از ادراک فیض و نفحات این ماه عظیم و فرصت استثنایی و  غیر قابل جبران محروم خواهد ساخت.

اهمیّت رعایت این مراقبه سترگ در ظهور و تجّلی شب قدر برای انسان روشن می شود، شبی که مقدّرات یک سال انسان را رقم می زند و سرنوشت یک سال آینده درآن شب گرفته خواهد شد.

و لذا هر چه انسان دراین مدت از ماه مبارک رمضان در صدد تصفیه باطن و تزکیه نفس برآید کم کار کرده است. در شب قدر به میزان اتصال هر شخص با ولیّ کامل که حضرت بقیة الله ارواحنا فداه می باشد تقدیر او رقم می خورد وکیفیت ارتباط انسان با نفس حضرت ولیّ عصر (علیه السلام) نقش تعیین کننده ای در سرنوشت سال آینده او دارد و به هر اندازه که این اتصال خالص تر و بی غلّ وغش تر و بی شائبه تر و صاف و پاکیزه تر باشد به همان میزان نسبت توفیق سعادت ایّام و روزگار او تغییر خواهد کرد.

اولیای الهی که نفسشات متّحد با آن بزرگوار است و همیشه با او معیّت و وحدت دارند در تقدیر شب قدر تجلّی ولایت کلیه و فناء در نفس ملکوتی آن حضرت برایشان تقدیر می شود، وسایر افراد حسب  معرفت و ادراکشان به ساحت مقدس آنحضرت در مراتب مختلف و درجات گوناگون قرار می گیرند.

و لذا در شب قدر انسان باید حساب خود را با خدای خود و واسطۀ فیض در عالم وجود پاک و تصفیه کند و ببینید که واقعا چه جایگاهی در نزد خدای متعال و آن حضرت برای خود مهیّا نموده است.

قرب به ساحت ولایت صرفاً با رفتن به این طرف و آنطرف و شرکت در مجالس و فریاد به تعجیل ظهور و داد و بیداد حاصل نمی شود. قرب به آن بزرگوار بر اساس فهم و معرفت و درایت است و باید بیشتر به این مسئله اندیشید و تصمیم جدّی در این مسئله و نکته حیاتی گرفت.

مرحوم علامه طهرانی قدس الله نفسه الزکیه که قطعاً و یقیناً از مصادیق اولیاء و عرفای الهی بودند که نفس قدسی شان با روح و جان و سرّ و قلب ولی إمکان عجل الله فرجه الشریف معیّت و اتحاد و وحدت داشت ، پیوسته شاگردان و تلامذه خود را به ادراک هر چه بیشتر شب قدر و رعایت مراقبۀ بیشتر و توسّل به قطب عالم إمکان در شب قدر توجیه می نمودند و آنرا رمز توفیق در جلب نفحات و فیوضات الهی در سال آینده می دانستند.

اینک سخنرانی ایشان در شب قدرِ یکی از سالهای آخر اقامت ایشان در مسجد قائم بنظر اعزّه و احبّه می رسد ، باشد که از نفحات انفاس قدسیه اولیای الهی توفیق حق رفیق طریق گردد وگوشۀ چشمی به موالیان و شیعیان مولی امیر ألمؤمنین علیه السلام بنمایند.

آنانکه خاک را بنظر کیمیا کنند                                     آیا شود که گوشۀ چشمی بما کنند

 

طالب 1
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۳:۱۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۵ نظر

 حضرت‌ آیت‌الله جوادی آملی گفت: شب قدر آن است که انسان طیّار گونه دست هزارها نفر را بگیرد و به بهشت ببرد. در دنیا رفتار او، گفتار او، سیرت او، سریرت او، سنّت او آموزنده باشد، هزارها نفر را زنده کند و در آخرت هم هزارها نفر را به همراه خود به بهشت ببرد.


در شب قدر، سخن از «لَیلَهُ القَدرِ خِیر مِنْ ألفِ شَهر است» که انسان یک شبه ره هشتاد ساله می رود، این راه دشوار نیست، اگر دشوار بود ما را امر نمی کردند، دعوت نمی کردند. دشواری مال کسی است که کوله بار خود را بر دوش دارد. اگر بار خودبینی را به زمین بگذارد، سبک می شود. وقتی سبک شد، پروازش آسان است! این پرکشیدن با سنگین بال و سنگین بار بودن ممکن نیست.

 

اگر قرآن به سر می گذاریم، هدف تنها این نباشد که خدا گناهان ما را بیامرزد، ما را به جهنم نبرد، ما را به بهشت ببرد. اینها ریخت و پاش سفره شب قدر است. وقتی یک دوستی سفره ای پهن می کند، مائده الهی و مَأدبة الهی می چیند، مهمان های خود را به بهترین وجه پذیرایی می کند. وقتی مهمان ها برخاستند، سفره برچیده می شود، آن ریزه های سفره را می ریزند؛ مرغ ها آن ریزه های سفره را می چینند.

 

ریزه سفره شب قدر این است که کسی نسوزد، به جهنم نرود. اینها شب قدر نیست. شب قدر آن است که انسان طیّار گونه دست هزارها نفر را بگیرد و به بهشت ببرد. در دنیا رفتار او، گفتار او، سیرت او، سریرت او، سنّت او آموزنده باشد. هزارها نفر را زنده کند و در آخرت هم هزارها نفر را به همراه خود به بهشت ببرد. اگر ما بتوانیم در کنار سفره الهی و دولت قرآن بنشینیم، چرا در ته صفوف و صَفُّ النِعال قرار بگیریم به دنبال آن ریزه های سفره تکان ها باشیم که از سفره تکانده شده چیزی به ما برسد؟!

 

به ما گفتند: هر کسی به اندازه قدر خود شب قدر را درک می کند و قدر هر کسی هم به اندازه قدر همت اوست. اگر ما به اندازه همت مان دولت قرآن را و دولت قدر را می توانیم ادراک کنیم، چرا همت نطلبیم ما قبل از اینکه از خدا مظروف بخواهیم، ظرف و ظرفیت هم طلب بکنیم. هرگز نمی توان گفت: چون ما ظرفیت مان اینقدر بود، خدا به ما اینقدر داد. این سخن نیمی از ثواب است، نه هر ثوابی و همه ثواب.

سخن صائب، ثواب، منزه از خطا، مبرّای از اشتباه آن است که هم ظرف بخواهیم ، هم مظروف.


یعنی خدا دوتا فیض دارد: با یک فیض ظرفیت می دهد با فیض دیگر این ظرف را پُرِ از مظروف می کند و به تعبیر اهل معرفت اگر هر فیضی به اندازه ظرفیت باشد که ما اِبداع نخواهیم داشت. ما هم از خدا قابلیت طلب بکنیم، هم مقبول را بخواهیم. هم ظرف طلب بکنیم، هم مظروف طلب بکنیم. این همت اگر در ما زنده شد؛ هرگز نمی گوییم لیاقت ما همین مقدار بود. از ما خواستن و از ذات أقدس إله اِجابت کردن!

 

بنابراین دولت قرآن دولتی است که لِیلهُ القَدرِ خِیر مِنْ ألفِ شَهر است. ریزه های این سفره، ریخت و پاش این مائده همان است که کسی نسوزد، حوائج اش برطرف بشود، بیماران شِفا پیدا کنند، دُیون تَادیه بشود، مشکلات معیشت و تورّم و مسکن و ازدواج حلّ بشود.‎ شب قدر یعنی شبی که خِیر مِنْ ألفِ شَهر. اگر وَ مَا أدراکَ مَا لِیلَهُ القَدر، اگر فهمیدن او مشکل است، پیدا کردن اش هم مشکل تر. منتها اگر کسی با مفهوم اُنس گرفت، درک این معانی برای او مشکل است. اگر کوله بار خودبینی و خودخواهی و دنیا طلبی بر دوش او بسته است، طی این راه برای او مشکل است. اینها را که بگذارد کنار، هم فهمیدنش آسان است، هم پرکشیدنش.

 

---------------------------------------------------

پاورقی: 
بخشی از سخنرانی حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در مراسم احیای شب نوزدهم ماه مبارک رمضان 
قم؛ حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) ، شماره سخنرانی 591

طالب 1
۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۲:۵۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

از زبان حضرت ایت الله امجد:

  • بهترین اعمال و دعا در شب های قدر استغفار است، توبه گناهان را از بین می برد، پس از خدا طلب استغفار کنید چرا که غیر از خدا چه کسی است که گناهان را می بخشد. اصل و اساس انسانیت توحید است و ضامن دیگری ندارد و غیر از توحید و خداشناسی هیچ عاملی انسان را نگه نمی دارد. مسلمانی که کلک می زند مسلمان نیست، مسلمانی که آبرو می برد مسلمان نیست.

 

  • سوره قدر شناسنامه حضرت ولی عصر علیه السلام است در این سوره آمده است که در هر سال شبی بنام شب قدر هست زیرا فعل مضارع (تنزّل) دلالت بر دوام دارد و ملائکه بر انسان کامل نازل می شوند و امروز انسان کامل حضرت بقیه الله (ارواحنا له الفدا) است .

 

  • علامه طباطبایی سفارش می کرد که شب های قدر، به یاد حضرت فاطمه زهرا علیها السلام باشیم. در گشودن رمز و راز این سفارش، کافی است به روایتی از حضرت امام صادق علیه السلام اشاره شود که فرمودند : « فمن عرف فاطمه حقّ معرفتها، فقد ادرک لیله القدر:پس هر کس فاطمه علیها السلام را آن چنان که باید، بشناسد، حتماً شب قدر را درک کرده است. »

 

  • لیله‌القدر حقیقی حضرت زهرا (س) است و افسوس که ما اسمی از او می‌شناسیم.

 

  • یک قرآن در شب قدر نازل شد و یازده قرآن ناطق از نور فاطمه (س) بجا ماندند.

 

  • سوره قدر در وصف حضرت فاطمه زهرا (س) می باشد.

 

  • در شب قدر  شما را به خدا نمی‌سپارم بلکه خدا را به شما می‌سپارم.

 

  • متاسفانه ما در نماز خیلی حواسمان پرت است. نماز اقامه است نه خواندن. آنهایی که امام حسین(ع) را کشتند نیز نماز می خواندند. هیچ یک از ما در خواندن نماز به پای خوارج نمی رسیم. پیشانی آنها از نمازخواندن پینه بسته بود ولی بهترین کار را کشتن امیرالمؤمنین(ع) در شب قدر می دانستند. آیا کفر بهتر از این اسلام نیست؟

 

  • در شب قدر، قدر جوانی خود را بدانید. هر که هستی و هرچه هستی با تقوا ارزش دارید، ما حاضر نیستیم راه برویم و الا راه باز است.

 

  • هر شب شب قدر است اگر قدر بدانیم، اگر خودمان را دوست داشته باشیم، شب قدر را درک کرده‌ایم. نثار همه کسانی که خودشان را درک کرده‌اند، آقای بهجت، امام، آقای بهاالدینی، علامه طباطبائی و علامه جعفری صلوات.

عمری(رومی )نشد از سر علی کس آگاه        زیرا که نشد کس آگه از سراله 

یک ممکن و این همه صفات واجب        لا حول و لاو قوه الا بالله

زهرا که نشد کسی ز قبرش آگاه         غیبی است که نیست سوی او کس را راه

یک دختر و گنج‌های اسرار و علوم         لاحول و لاقوه الا بالله

 

  • حضرت موسی سؤال می‌کند: خدایا قرب تو چیست؟ خدا می‌گوید: این که کسی شب قدر بیدار بماند. البته اگر نمی‌توانید اول شب بروید استراحت کنید و با نشاط بیائید، اگر هم می‌توانید همه شب را بیدار باشید.

 

  • چرا در دعاهای هر روز ماه مبارک رمضان تکرار می کنیم : هزار شهر رمضان ؟ برای اینکه قدرش را بدانیم و یادمان نرود که ماه ، ماه رمضان است .

 

  • در شب قدر ،بیشتر وقت خود را اختصاص دهید به فکر و دعا و توبه . با توجه به حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)که حقیقت لیلة القدر وجود مبارک حضرت فاطمه (سلام الله علیها )است علامه طباطبایی (رضوان الله تعالی علیه)سفارش می کردند که در شب قدر ،به یاد حضرت زهرا (سلام الله علیها )بیافتیم.

 

  •  شب قدر، شب احیاست. باید دل هایمان زنده شود.

 

 

  • شب تا صبح، شب قدر را احیا کرده است می رود منزل می بیند همه خواب اند، می گوید: "به به این ها خوابیدند و من رفتم احیاء". آنها از خواب بیدار می شوند می گویند: "وای! همه رفتند احیاء و من خوابیدم". آنها به خدا رسیدند و تو از خدا دور شدی! نکته خیلی باریک است.

 

  • نکند شب های قدر با هم بنشینیم و حرف بزنیم. بلکه باید لال بشویم لال. یک گوشه ای بشینیم توی مردم و لال بشویم. از خدا نفس بگیریم؛ بیداری بگیریم.

 

  • شب های قدر لال شویم. این حرف زدن ها را کنار بگذاریم. توی مردم باشیم ولی با مردم کاری نداشته باشیم. مجالس خصوصی تشکیل ندهیم که از خدا بیشتر دور می شویم. تنهایی هم نباشیم. این علامه است که تنها ملکوت را تماشا می کند. ماها نخیر. توی مردم باشیم و بدانیم که این مردم پیش خدا ارزش دارند.
طالب 1
۲۳ تیر ۹۳ ، ۰۲:۴۸ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

بازگشت همه به سوی اوست


رحلت جان سوز حضرت استاد ولایی معروف به ابو سعید املی از شاگردان خاص علامه حسن زاده را به همه شما تسلیت میگویم.

در بزرگی ایشان همین بس که حضرت علامه  کتاب نامه برنامه های خود را تقدیم ایشان کردند.

برای شادی روحش حمد و سوره وصلواتی هدیه فرمایید


طالب 1
۲۱ تیر ۹۳ ، ۱۵:۱۳ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲ نظر

خدا رحمت کند مرحوم آقا ـ رضوان الـله علیه ـ ایشان یک عبارتی داشتند که من این عبارت را در سایر کلمات بزرگان ندیدم. من یک روز به مرحوم آقا عرض کردم: شما در این مطالبی که نسبت به شاگردان و دوستان و رفقا دارید، آخر بعضی‌ها صدایشان درمی‌آید، حالا مثلاً یک قدری تخفیف بدهید، البتّه به این بیان نگفتم ولی با این عبارت، حالا یک قدری تخفیف بدهید، حالا یک قدری مثلا ملایم‌تر، حالا فرض کنید که راه یک ساعته را شش ساعته، ده ساعته به این کیفیّت باشد.... ایشان خوابیده بودند و می‌خواستند استراحت کنند، مریض هم بودند، بلند شدند نشستند، گفتند: "آسیّد محمّد محسن! من به کمتر از سلمان فارسی برای رفقایم رضایت نمی‌دهم." ببینید! حالا سلمان فارسی که بود؟ اوّل صحابی پیغمبر بود، اوّل صحابی پیغمبر بعد از امیرالمؤمنین سلمان فارسی بود. حالا این مرد خودش کجاست که می‌گوید من به کمتر از سلمان فارسی برای رفقایم رضایت نمی‌دهم؟ ما هم دیگه هیچی نگفتیم، دیدیم فایده ندارد. این آقا این جوری است دیگر، کاریش نمی‌شود کرد. خب ببینید این مظهر رحمت حقّ است، مظهر لطف حقّ است، مظهر عطاء حقّ است. یک همچنین شخصی چه برداشتی دارد؟ چه مسائلی در نیّتش می‌گذرد؟ 

بخشی از پرسش و پاسخ با علامه طهرانی

طالب 1
۲۱ تیر ۹۳ ، ۱۴:۰۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر
طالب 1
۱۹ تیر ۹۳ ، ۱۴:۰۷ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۴ نظر
  • هر کسی به اندازه معرفتش ایمان دارد و هر کسی به اندازه ایمانش درجه ای از بهشت را دارد. آنکس که ایمانش قوی است، همانطور که قلبش مالامال از محبت به خداست، معرفتش هم مالامال از نور حق است. خللی در معرفت او نیست، چه اینکه کمبودی در محبت او نیست. هم در معرفت هم در محبت تامّ و تمام است. آنکس که در معرفت ناقص دارد، آن خلاء و کمبود را جهل جبران می‌کند. وقتی جهل جبران کرد در ایمان هم آن خلاء را ایمان پر نمی‌کند، بلکه در آن ایمان شرک راه دارد. لذا ذات اقدس اله درباره اکثر مومنین فرمود وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُم بِاللَّـهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِکُونَ. در مسائل محبت و عقل و عمل و عزم و اراده و تسلیم، خلاء دارند و مشرک عملی‌اند. این که انسان در ناحیه عمل مشرک است برای این است که در ناحیه اعتقاد و معرفت مشکلی دارد. تا وقتی انسان مشکلش را در ناحیه علم حل نکند، همواره در ناحیه عمل این گرفتاری را دارد، هر لحظه باید او را نصیحت و تذکر کرد.
طالب 1
۱۷ تیر ۹۳ ، ۱۸:۰۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

                              
نویسنده: حضرت امام خمینی(ره)
انسان خود خواه است مگر از این جلد بیرون برود وهمه کمالات را منحصر به آن علمی را که یافته است و ادراک کرده و خوانده است، [می‌داند] فقیه خیال می‌کند غیر فقیه چیز دیگری نیست در عالم، عارف هم خیال می‌کند غیر از عرفان چیزی نیست، فیلسوف هم خیال می‌کند غیر از فلسفه چیزی نیست، مهندس هم خیال می‌کند غیر از هندسه چیزی نیست... آنچه باید با آن راه را باید با آن راه را پیدا کند، همان مانع می‌شود؛ آن علمی که باید انسان را هدایت کند مانع از هدایت می‌شود، علم‌های رسمی همه همینطوریند، انسان را از آنچه باید باشد محجوب می‌کند. خودخواهی می‌آورد، وقتی علم در قلب غیر مهذب وارد بشود انسان را به عقب می‌برد و هر چه زیادتر انبار شود مصائبش زیادتر است ... و من  نمی‌دانم کی ماها باید خودمان را مهذب کنیم که لااقل این علوم رسمی از خدا مانعمان نشود؟ از ذکر «الله» مانعمان نشود؟ این هم خودش یک مساله‌ای است که اشتغال به علم اسباب این نشود که از خدا غافل شویم ... ما از حجاب‌های ظلمانی بیرون نرفته‌ایم، توی حجاب‌ها می‌لولیم و تا آخر چه خواهد شد؟ علم در نفوس ما تاثیر نکرده الا تاثیر سوء علم‌ها، علوم شرعیه و علوم عقلیه که آن بیچاره‌ها اسمش را«ذهنیات» می‌گذارند آن محجوب‌ها، می‌گویند[اینها] ذهنیات هستند یعنی عینیّت ندارند. اینها وسیله برای رسیدن به مقصد هستند، هر کدام ما را از آن مقصد باز دارد، دیگر علم نیست، حجاب ظلمانی است1
منبع: کتاب روح عرفانی روح الله/ محمد رضا رمزی اوحدی/ موسسه توسعه فرهنگ قرآنی، 1378.
 


1. تفسیر سوره حمد، ص46، 47 و 48.
طالب 1
۱۷ تیر ۹۳ ، ۱۴:۱۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر
  • اگر کسی بخواهد خودش باشد و با خود باشد باید جنبه‌ی وحدتش را به جنبه‌ی وحدت هستی وصل کند، در آن صورت اولاً عالَم پیدا می‌کند. ثانیاً عالَمی پیدا می‌کند که خیالی و وَهمی نیست. عالَم انسان دینی یک عالَم واقعی است و عالَم انسان غیر دینی، غیر واقعی است. عالَم غیر واقعی مثل عالَم کِبر و عالَم رقابت‌ها و عالَم چشم و هم‌چشمی‌ها، که عین بی‌عالمی و بی‌استقراری است، زیرا همه‌ی این‌ها نسبت است و نسبت، امر عدمی است و دل‌بستن به امر عدمی، انسان را از عالَم واقعی و بقای حقیقی محروم می‌کند.
طالب 1
۱۶ تیر ۹۳ ، ۱۵:۱۸ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر
  • مردم عالَمی دارند که اعمال و رفتار و گفتارشان بر اساس آن عالَم است و ایده‌ال‌های خود را در آن جستجو می‌کنند. این عالَم یا خیالی و وَهْمی و باطل است یا واقعی. کسی که در عالَم کبر به سر می‌برد و خود را بدون دلیل برتر از بقیه می‌داند، در پوچی‌ها حرکت می‌کند، بدون‌آن‌که دروغ‌بودن کبر خود را بفهمد. عالَم دینی یک عالَم واقعی است، چون انسان در زندگی دینی، به جنبه‌ی واحد عالَم نظر می‌کند. چون بر اساس فلسفه، هر جا پای وحدت به میان است، پای وجود در میان است. و چون هر انسانی که عالَمش، عالَم دین است به جنبه‌ی اَحَد یا به وجه واحد عالَم نظر دارد، پس در وَهم به‌سر نمی‌برد. جنبه‌ی واحد عالَم همان جنبه‌ی حق آن است که همان جنبه‌ی وجودی و واقعی آن است. چون حق یعنی چیزی که واقع است و دروغ نیست.
  • استاد طاهرزاده                                                                                                                                               .
طالب 1
۱۵ تیر ۹۳ ، ۱۵:۰۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر

                                

خدای سبحان در درون هر کسی یک آینه شفاف نگه داشت و انبیا را فرستاد تا به این‌ها بگوید این آینه را هر روز گردگیری کنید، به طرف آفتاب هم نگه بدارید. اگر شما آینه را به طرف دیوار نگه داشتید که نور نمی‌دهد. این آینه را اگر کسی برد در باغ‌وحش به طرف قفس گرگ و گراز و مار و عقرب نگه داشت که دیگر در این‌جا تصویر طاووس منعکس نمی‌شود و نمی‌تابد. آدم باید بداند این آینه را به کدام طرف نگه بدارد. اگر آینه را به طرف بد نگه داشت صور بد در این آینه منعکس می‌شود، اگر به طرف شمس و قمر نگه داشت، روشن می‌شود. انبیا را فرستاده برای اینکه اول مواظب باشیم این آینه زنگ نزند، دوم اینکه مواظب باشیم به کدام طرف نگه بداریم. هیچ انسان عاقلی به طرف گرگ و گراز حرکت نمی‌کند. فرمود ذکر خدا و یاد خدا و نام خدا،  است. جان را صیقلی می‌دهد و شفاف می‌کند.

بیانات ایت الله جوادی در شرح نهج البلاغه

طالب 1
۱۵ تیر ۹۳ ، ۰۱:۵۹ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر
قرآن پس از ذکر طولانى‏ترین سوگندها که مجموعه‏اى از یازده سوگند مهم به خالق و مخلوق و زمین و آسمان و ماه و خورشید و نفوس انسانى است، مى‏گوید: «آن کس که نفس خویش را تزکیه کند رستگار شده، و آن کس که آن را آلوده سازد مأیوس و ناامید گشته است! (قَدْ افْلَحَ مَنْ زَکَّاها وَقَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها)1».
این تأکیدهاى پى در پى و بى‏نظیر دلیل روشنى است بر اهمّیّتى که قرآن مجید براى پرورش اخلاق و تزکیه نفوس قائل است، و گویى همه ارزشها را در این ارزش بزرگ‏ خلاصه مى‏کند، و فلاح و رستگارى و نجات را درآن مى‏شمرد.
 


1 سوره اعلى، آیات 14 و 15

طالب 1
۱۴ تیر ۹۳ ، ۱۳:۵۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

*شرط اول برای مجاهدت حفظ طائر خیال است، زیرا این قوه ی خیال دست آویز شیطان می شود، شیطان با قوه ی خیال شما رابطه برقرار می کند و نمی گذارد پرواز کند.

*انسان کامل باید زمام خیال را در دست بگیرد، لشکر ابلیس را از محیط قوه ی خیال بیرون کند، پس معلوم می شود آمدن در اینگونه مجالس برای این است که لشکر شیطان را از کنار قوه ی برزخی بیرون کنیم.

*برزخی که ما میخواهیم درست کنیم صوفی گری و تصوف نیست، من علاوه بر جسمم و روحم دارای یک قوه ای هستم این قوه باعث می شود که چیزهایی که دیگران نمی بینند، من خواهم دید.

*عارف در کلاس معرفت سفر برزخی تلاش میکند که این قوه ی خیال را زنده کند و بالا بیاورد تا کنترل کند، دنیال این تغییر است.

*اگر کسی نمیتواند خودش را از نگاه کردن به نامحرم حفظ کند بخاطر این است که این قوه تغییر نکرده است، عارف زحمت می کشد و تلاش می کند تا این قوه برای او کشف شود.

*در اصول کافی آمده است، شخصی به حضرت امام صادق(ع) فرمود ما تا زمانی که پیش شما هستیم یاد خدا هستیم ولی زمانی که می رویم اینطور نیست، امام فرمود: اگر همین طور که در نزد من هستی یاد خدا باشی وقتی بیرون می روی هم همین طور باشی با فرشتگان مصافحه خواهی کرد، یعنی قوه ی خیال شما آنقدر رشد می کند که خودش فرشته می شود.

*بعضی جوان ها می روند نزد عارفی و سوال می کنند آقا جان من را سگ می بینید یا خر؟! این چه سوالی است که از یک عارف می کنند، فرصت ها را باید غنیمت شمرد چرا بعضی ها متوجه نیستند؟

طالب 1
۱۳ تیر ۹۳ ، ۰۲:۰۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۴ نظر
دستور العمل:
برادران عزیز من ! اوقات عمرتان را سه بخش کنید:
بخشى از آن را در تحصیل علوم ، معارف و کسب کمالات و فضایل معروف دارید.
بخشى دیگر را به عبادات و طاعات از روى اخلاص و توجه به خدا به کار گیرد.
و مقدار باقى مانده آن را در راه ساماندهى به امورات مادّى زندگى و تحصیل معاش به کار گیرید زیرا؛
«من لا معاش له لا معاد له»
« آن را که زندگى به کفاف نباشد، در توفیق بر بهروزى معاد نخواهد بود».
منبع:
فصلنامه حوزه شماره65
 
پیام­ها:
1.    نیازهای انسان در سه حوزه مطرح می­گردد؛
الف: نیاز به علم و دانش و خو شکوفایی
ب: نیاز به معنویت و تعالی
ج: نیازهای طبیعی و مادی
2.  نه می­توان از نیازهای طبیعی و غریزی صرف­نظر کرد و نه می­توان آنها را اصل قرار داد بلکه رفع این قسم نیاز، باید در جهت ایجاد زمینه­های لازم برای رفع نیازهای دیگر در دو حوزه علم و معنویت باشد.
 
طالب 1
۱۳ تیر ۹۳ ، ۰۰:۰۵ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱ نظر
نگارنده: سید احمد کربلایی
مخاطب: یکی از دوستان نزدیک
 
  زنده باد حضرت دوست و مرده باد هر چه غیر اوست؛...
  فدای حقیقت شوم که از او خبر نداری! دستورالعمل آن است که از خود و خود رأیی دست برداری، جان من به لب آمد از گفتن این که راه نجات و خلاص در استغراق ذکر الهی و تفکر در معرفت نفس و خودشناسی است و ذکر و فکر خود راهنمای تو خواهد شد. «یا من اسمه دواء و ذکره شفاء»
 
«دوائک فیک و لا تبصر و دائک منک و لا تشعر»
«درد تو در درون خود توست و نمی‌بینی و داروی تو هم نزد خود تو است و درک نمی‌کنی»
 
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
 
جناب عالی در همه چیز اهتمام دارید مگر در همین یک کلمه، پس حالا که چنین است:
                       تو و تسبیح و مصلی و ره زهــــــد و ورع  
                       من و میخانه و ناقوس و ره دیر و کنشت
 
 باری جناب حاج میرزا؛ ان شاء الله از آب و گل بیرون آمده است و رشته معرفت نفس به دست آورده و آقا میرزا هم ماشاء الله خوب مشغول است به حسب ظاهر، امید پیش آمد به زودی ان اشاء الله در او هست. باری نوشته بودی در تضرع و ابتهال هم چیزی بنویس تا نوشتجات ناقص نماند. نمی‌دانم بر این حرف خنده کنم یا گریه. ای کاش بر دل مبارکت زده می‌شد و نوشته می‌شد و الا بر کاغذ خیلی زده‌اند و نوشته‌اند.
  فدایت، این مسأله و باقی مسائل راه آخرت آموختنی نیست. بلکه نوشیدنی است، تضرع و ابتهال از درد و سوز دل بر‌می‌خیزد، درد پیدا کن. آن خود تضرع و ابتهال می‌آورد.
 
         آب کم جو تشنگی آور به دست        تا بجوشد آبت از بالا و پست
 
  هرگز شنیده شده که زنِ بچه مرده را گریه تعلیم کنند؟...
  اگر کسی خود را فعلاً و حقیقتاً در جهنم دید، محتاج به آموختن تضرع نخواهد بود:
     «هُم و النّارُ کَمن قد رآها فَهُم مُعَّذبون»
«پرهیزگاران نسبت به عذاب جهنم چنانند که گویا آن را می‌بینند که اهل آن در آن عذاب می‌شوند»
 
پیام‌ها و نکته‌ها:
1-   پای در راه سلوک نهادن چیزی است و خبر از سالکان و مقامات داشتن امری دیگر. چند شعر عرفانی دانستن، آه کشیدن و ابرو درهم کشیدن و روی ترش کردن و از مراحل و مقامات عرفان داد سخن دادن، سیر الی الله نیست. سالک کسی است که قدم در راه نهاده خودی را انداخته رو به خدا کرده است و به خود و درمان اندرون خود مشغول است.
2-   آنچه ابلیس را از درگاه الهی راند، خودبینی او بود، خودبینی همان گونه که مانع سلوک الی الله است مانع و ترقی و پیشرفت فردی و اجتماعی انسان است و او را از ارتباط و تعامل یا هم نوعان خود باز می‌دارد. او را از همه بیزار می‌کند و همه را نیز از او متنفر می‌گرداند.
 
منبع نامه:
 آیت الله بید آبادی،‌ تذکرة المتقین، قم، نهاوندی، 1380، صص 187-185.

طالب 1
۱۱ تیر ۹۳ ، ۱۲:۳۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۴ نظر

ماه رمضان است و از این سفره الهی و از این مهمان خانه استفاده می کنیم. امیدواریم از آن چیز هایی که اولیاء خدا می خورند نصیبتان شده باشد و باز هم بشود و نصیب ما هم بشود.


ماه رمضان این را قسمت می کنند که انسان از این کری و کوری بیرون بیاید.


در ماه مبارک رمضان از "خدایی" استعفا بدهیم بیایید از خدائیمان استعفا بدهیم! ماه رمضان است بیایید دیگر خدا نباشیم؟!. یعنی چه؟ تو که می گویی: "خدا چرا این طور با من رفتار نکردی" یعنی تو هم خدا، من هم یک خدا. این فضولی ها خیلی زشت است. ما کار خودمان را بکنیم خدا هم کار خودش را. حافظ وظیفۀ تو دعا گفتن است و بس/ در بند آن مباش که نشنید یا شنید.

انسان باید صفت خدایی داشته باشد. این ماه رمضان تمرینی است که ما صفات خدایی را کسب کنیم.



طالب 1
۱۰ تیر ۹۳ ، ۲۱:۰۸ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر